پشتیبانی021-37651
جستجو

آتش به انگلیسی | عبارات و اصطلاحات کاربردی ➕ مثال

مقالات
انگلیسی
مدت زمان مطالعه : 6 دقیقه
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
تعداد بازدید : 187
4.5

آتش به زبان انگلیسی  معادل کلمه "fire" می‌باشد. در این مقاله از زبان ملل، به بررسی پرکاربردترین عبارات و اصطلاحات مربوط به آتش به انگلیسی می‌پردازیم تا موارد استفاده در مکالمات روزمره و فیلم‌ها را یاد بگیریم.
همان‌طور که اشاره کردیم واژه‌ اصلی برای آتش در انگلیسی fire  است؛ این کلمه می‌تواند هم به معنای آتش فیزیکی باشد و هم در اصطلاحات مختلف به کار رود.

مثال:

1.The campers sat around the fire, roasting marshmallows.

کمپ‌نشین‌ها دور آتش نشسته بودند و مارشملو کباب می‌کردند.

2. The firefighters managed to put out the fire in time.

آتش‌نشان‌ها موفق شدند به‌موقع آتش را خاموش کنند.

3.  Be careful! That candle could start a fire.

مراقب باش! آن شمع ممکن است باعث آتش‌سوزی شود.

تلفظ صحیح Fire در انگلیسی

کلمه Fire  در انگلیسی به‌صورت /ˈfaɪə/ یا /ˈfaɪər/ تلفظ می‌شود. در برخی لهجه‌ها، مخصوصاً در انگلیسی آمریکایی، این کلمه به‌صورت یک سیلابی /faɪr/ و در برخی دیگر (مثلاً در بریتانیایی) به شکل دو سیلابی /faɪ.ər/ تلفظ می‌شود.
نحوه‌ تلفظ:
"F" - لب‌های پایینی را با دندان‌های بالایی لمس کنید و صدای "ف" تولید کنید.
"AI" -  مانند "آی" در کلمه‌ "my".
"R" - زبان را کمی به عقب جمع کنید و صدای "ر" کشیده‌ انگلیسی را بسازید.

کاربردهای مختلف کلمه Fire  

کلمه Fire در زبان انگلیسی کاربردهای مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده، معانی متفاوتی پیدا می‌کند. در ادامه، کاربردهای اصلی آن همراه با مثال آورده شده است:

🟠 به‌عنوان اسم (Noun) - آتش، حریق، سوزش

برای اشاره به شعله و آتش‌سوزی:

-The fire destroyed the entire building.

آتش کل ساختمان را نابود کرد.


🟠 به‌عنوان یک منبع گرما و روشنایی  

-We sat around the fire and told stories.

دور آتش نشستیم و داستان تعریف کردیم.


🟠 در مفهوم استعاری به معنای شور و اشتیاق

-She spoke with fire and determination.

او با شور و اراده صحبت کرد.

🟠 به‌عنوان فعل (Verb) - شلیک کردن، اخراج کردن، روشن کردن

برای شلیک کردن (گلوله، موشک و غیره):

-The soldier fired his gun.

سرباز اسلحه‌اش را شلیک کرد.

🟠 برای اخراج کردن کسی از کار

-He was fired for being late every day.

او به دلیل تأخیرهای روزانه از کار اخراج شد.

🟠 برای فعال کردن یا راه‌اندازی چیزی

-She fired up the engine.

او موتور را روشن کرد.

🟠به‌عنوان صفت (Adjective) - هیجان‌زده، آماده شلیک، سوزان

برای توصیف چیزی که هیجان‌انگیز یا پرانرژی است:

-The team was on fire after scoring three goals.

تیم بعد از زدن سه گل، سرشار از هیجان و انرژی بود.

🟠 برای نشان دادن آمادگی در شلیک

-The soldiers were in a fire position.

سربازان در موقعیت شلیک بودند.

کاربردهای مختلف کلمه fire

مترادف‌های کلمه آتش در انگلیسی

مترادف‌های کلمه آتش در انگلیسی، بسته به مفهوم موردنظر، متفاوت هستند. در اینجا چندین معادل با توضیح آورده شده است:

  •  Flame: به معنای شعله، معمولاً برای آتشی که زبانه می‌کشد استفاده می‌شود.

👉The candle’s flame flickered.  ➡ .شعله‌ شمع مدام بالا و پایین می‌رفت

  • Blaze: آتشی بزرگ و شدید.

👉A blaze destroyed the forest.  ➡ .یک آتش‌سوزی جنگل را نابود کرد

  • Inferno: آتشی بسیار سوزان و مهارنشدنی.

👉The building turned into an inferno. ➡ .ساختمان به جهنمی از آتش تبدیل شد

  •  Ember: به معنای زغال نیم‌سوز یا اخگر.

👉The embers glowed in the dark. ➡  .زغال‌های نیم‌سوز در تاریکی می‌درخشیدند

  • Conflagration: آتش‌سوزی گسترده، معمولاً در مقیاس وسیع.

👉The city suffered a huge conflagration. ➡ .شهر دچار یک آتش‌سوزی عظیم شد

  • Spark: جرقه‌ای که می‌تواند به آتش تبدیل شود.

👉A spark started the wildfire. ➡ .یک جرقه باعث آغاز آتش‌سوزی جنگلی شد

  • Combustion: احتراق یا سوختن، بیشتر در متون علمی به کار می‌رود.

👉Combustion releases energy. ➡ .احتراق انرژی آزاد می‌کند

  • Bonfire: آتش بزرگی که معمولاً در فضای باز برای جشن یا گرما روشن می‌شود.

👉We gathered around the bonfire. ➡ .ما دور آتش‌ بزرگ جمع شدیم

  • Torch: مشعل یا منبع آتش قابل‌حمل.

👉He carried a torch through the cave. ➡ .او یک مشعل را از داخل غار حمل می‌کرد

مترادف‌های کلمه آتش به زبان انگلیسی

اصطلاحات و کلمات مرتبط با آتش در انگلیسی 

در زبان انگلیسی، اصطلاحات زیادی با Fire وجود دارد که در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شوند. در اینجا برخی از پرکاربردترین آن‌ها همراه با معانی آورده شده است:

✅ On fire: آتش گرفته ⬅ در وضعیت بسیار خوب استفاده می‌شود و پرانرژی یا هیجان‌زده بودن را نشان می‌دهد.

-Our team is on fire today! We’ve won every match.

تیم ما امروز فوق‌العاده است! همه مسابقات را برده‌ایم.

✅ Play with fire: با آتش بازی کردن ⬅ انجام دادن کاری خطرناک که ممکن است عواقب بدی داشته باشد.

-If you keep lying to your boss, you're playing with fire.

اگر به رئیست دروغ بگویی، در حال خطر کردن و ایجاد مشکلات جدی هستی. (داری با آتش بازی می‌کنی.)

✅ Under fire: در معرض حمله با آتش ⬅  تحت انتقاد یا حمله شدید قرار گرفتن.

-The minister is under fire for his recent comments.

وزیر به خاطر اظهارات اخیرش تحت فشار انتقادات است.

Fire away: "شروع کن!" یا "بپرس!" در مکالمات غیررسمی

-If you have any questions, fire away!

اگر سؤالی داری، بپرس!

Add fuel to the fire:  به آتش دامن زدن ⬅ بدتر کردن یک موقعیت پرتنش یا تحریک کردن یک مشکل.

-His rude comments only added fuel to the fire.

اظهارات بی‌ادبانه‌اش فقط به تنش‌ها دامن زد.

Hold someone’s feet to the fire: کسی را برای انجام مسئولیتش تحت فشار قرار دادن.

-The manager held the team’s feet to the fire to meet the deadline.

مدیر تیم را تحت فشار گذاشت تا به موعد مقرر برسند.

Baptism by fire: آزمون دشوار اول ⬅ مواجهه با یک تجربه سخت و دشوار در ابتدای کار

-His first day as a firefighter was a baptism by fire.

اولین روز او به عنوان آتش‌نشان، یک آزمون سخت و چالش‌برانگیز بود.

Fight fire with fire: مقابله به مثل کردن، استفاده از همان روش طرف مقابل برای شکست دادنش.

-Sometimes you have to fight fire with fire in business.

گاهی در تجارت باید با همان روش‌های طرف مقابل مقابله کنی.

Where there’s smoke, there’s fire: هیچ اتفاقی بدون دلیل رخ نمی‌دهد؛ شایعات معمولاً ریشه‌ای دارند.

-I don’t know if the rumors are true, but where there’s smoke, there’s fire.

نمی‌دانم این شایعات درست است یا نه، اما بی‌دلیل به وجود نمی‌آیند.

Go through fire and water:  از سختی‌های زیادی عبور کردن، فداکاری کردن.

-She went through fire and water to protect her family.

او برای محافظت از خانواده‌اش از سختی‌های زیادی گذشت.

صفات توصیف‌کننده آتش

در اینجا صفات مختلفی برای توصیف آتش به زبان انگلیسی آمده است که می‌توانند برای تشریح ویژگی‌های آن استفاده شوند:

عبارت مثال معنی
Fierce: خشمگین، تند The fierce fire spread through the forest in minutes. آتش شدید در عرض چند دقیقه جنگل را فرا گرفت.
Intense: معنی: شدید The intense heat from the fire made it impossible to approach. گرمای شدید ناشی از آتش نزدیک شدن را غیرممکن می کرد.
Wild: بی‌رحم، وحشی The wild fire was difficult to extinguish. خاموش کردن آتش وحشی دشوار بود.
Raging: طوفانی، خشمگین The raging flames consumed everything in their path. شعله های آتش همه چیز سر راهشان را می بلعید.
Blazing: شعله‌ور، آتشین The blazing fire lit up the night sky. آتش سوزان آسمان شب را روشن کرد.
 Smoldering: نیم‌سوز، در حال احتراق The smoldering embers stayed hot for hours after the fire died down. اخگرهای در حال دود شدن تا ساعت ها پس از خاموش شدن آتش داغ ماندند.
Crackling: صدای خش‌خش The crackling fire warmed the entire room. آتش سوزان تمام اتاق را گرم کرد.
Fiery: آتشین، شعله‌ور The fiery sunset painted the sky in shades of red. غروب آتشین آسمان را در سایه های قرمز رنگ آمیزی کرد.
Devouring: بلعیدن، بلعنده The devouring fire swept through the building, leaving nothing behind. آتش سوزی تمام ساختمان را فرا گرفت و هیچ چیزی را باقی نگذاشته است.
Scorching: سوزان، داغ The scorching fire caused the paint to peel off the walls. آتش سوزی باعث جدا شدن رنگ از دیوارها شد.
Sweltering: بسیار داغ The sweltering heat from the fire made it difficult to breathe. گرمای شدید آتش نفس کشیدن را سخت می کرد.
 Torrid: داغ و سوزان The torrid flames threatened to spread to neighboring buildings شعله های آتش مهیب تهدید به سرایت به ساختمان های مجاور می شد.
Blistering: سوزاننده The blistering heat from the fire made the air feel suffocating. گرمای سوزان آتش باعث شد هوا خفه‌کننده به نظر برسد.
Bright:  روشن The bright fire illuminated the entire campsite. آتش روشن تمام کمپ را روشن کرد.
 Flickering: تلو تلو خوردن The flickering flames struggled against the wind. شعله‌های لرزان در برابر باد تقلا می‌کردند.

ضرب‌المثل‌های انگلیسی با آتش 

 در زبان انگلیسی، ضرب‌المثل‌های متعددی با واژه fire وجود دارد که در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شوند. در ادامه چند مورد از رایج‌ترین آن‌ها همراه با معنی و مثال آورده شده است:

  • You can’t fight fire with fire.

معنی: نمی‌توان با استفاده از همان روش‌های منفی یا خشونت‌آمیز با یک مشکل مقابله کرد.
مثال:

- Instead of arguing back, try to stay calm. You can’t fight fire with fire.

به‌جای بحث کردن، سعی کن آرام بمانی. نمی‌توان با عصبانیت جواب عصبانیت را داد.


  • Don’t add fuel to the fire.

معنی: وضعیت بد را با گفتار یا رفتار نامناسب بدتر نکن.

مثال:

-He was already upset, and your comments just added fuel to the fire.

او از قبل ناراحت بود و حرف‌های تو فقط اوضاع را بدتر کرد.


  • If you play with fire, you’ll get burned.

معنی: اگر کار خطرناکی انجام دهی، احتمال آسیب دیدن وجود دارد.

مثال:

- He keeps cheating in exams. Someone should tell him that if you play with fire, you’ll get burned.

او به طور مداوم در امتحانات تقلب می‌کند و کسی باید به او بگوید که این کار خطرناکی است و ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشد.

ضرب المثل‌های انگلیسی درباره آتش


  • Where there’s smoke, there’s fire.

معنی: اگر شایعه‌ای درباره چیزی وجود دارد، احتمالاً حقیقتی در آن نهفته است.

مثال:

- People say the company is going bankrupt. I don’t know, but where there’s smoke, there’s fire.

مردم می‌گویند که این شرکت در حال ورشکستگی است. نمی‌دانم، ولی بی‌دلیل نیست.


  •  Out of the frying pan and into the fire.

معنی: از یک مشکل فرار کردن و به یک وضعیت حتی بدتر گرفتار شدن.

مثال:

- He quit his stressful job but ended up in a worse company—out of the frying pan and into the fire.

او از کار پرتنشش استعفا داد اما در نهایت در شرکتی بدتر مشغول شد؛ از چاله به چاه افتاد.


  • No smoke without fire. 

معنی: هیچ اتفاقی بی‌دلیل رخ نمی‌دهد؛ معمولاً پشت هر شایعه‌ای حقیقتی هست.

مثال:

- People say he’s involved in corruption. Well, there’s no smoke without fire.

می‌گویند او در فساد دست دارد. خب، هیچ دودی بدون آتش نیست.


  • Set the world on fire.

معنی: به موفقیت بزرگی دست پیدا کردن و تأثیر زیادی بر جامعه گذاشتن.

مثال:

-She is so talented; she’s going to set the world on fire with her music.

او بسیار بااستعداد است؛ موسیقی‌اش دنیا را متحول خواهد کرد.


  • Keep the home fires burning.

معنی: در غیاب دیگران، خانه یا محیط را گرم و صمیمی نگه داشتن.

مثال:

 -While her husband was at war, she kept the home fires burning, taking care of their children.

وقتی شوهرش در جنگ بود، او خانه را گرم و صمیمی نگه داشت و از بچه‌ها مراقبت کرد.


  • Like a moth to a flame.

معنی: به چیزی خطرناک جذب شدن، حتی اگر عاقبت آن مشخص باشد.

مثال:

-He knew gambling was bad, but he was drawn to it like a moth to a flame.

او می‌دانست که قمار بد است، اما مثل پروانه‌ای که به سمت شعله جذب می‌شود، به آن کشیده شد.


  • Light a fire under someone.

معنی: کسی را به کار و تلاش وادار کردن.

مثال:

 -The coach lit a fire under the players, and they won the match.

مربی بازیکنان را به شدت به تلاش واداشت و آن‌ها بازی را بردند.

خدمات پیشنهادی ملل:

تعیین سطح زبان

کلاس زبان آنلاین | دوره آنلاین زبان انگلیسی

مقالات پیشنهادی ملل:

بهترین آموزشگاه زبان تهران | 8 آموزشگاه برتر 1404

مشاوره آموزش زبانخدمات آموزش زبان ها

سوالات متداول

رایج ترین اصطلاحات انگلیسی با واژه "fire" کدامند؟
به جای آتش در زبان انگلیسی از چه کلماتی می‌توان استفاده کرد؟
تفاوت Fire و Flame چیست؟
اشتراک گذاری در

مقالات پیشنهادی

16 تا بهترین دیکشنری های انگلیسی به فارسی (اندروید و آیفون)
تعداد بازدید : 4193
5.00
در انتخاب دیکشنری انگلیسی به فارسی بهتر است قبل از هر چیز از اساتید زبانی که می‌خواهید آموزش ببینید مشاوره بگیرید
مقالات
انگلیسی
۳ آبان ۱۴۰۰
شغل ها به انگلیسی + تلفظ صحیح و ویدیو
تعداد بازدید : 3490
4.50
شغل ها یکی از جنبه های مهم و بنیادی زندگی هر فرد هستند.
مقالات
انگلیسی
۲۳ مهر ۱۴۰۱
چهارشنبه سوری به انگلیسی
تعداد بازدید : 3019
5.00
چهارشنبه سوری به انگلیسی به همراه 73 عبارت معادل برای تبریک و استفاده از ضرب المثل های 4شنبه سوری به انگلیسی
مقالات
انگلیسی
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
ثبت دیدگاه

دیدگاه‌ها

نهال

😍🔥🔥

۱۳ مرداد ۱۴۰۴
آیا این دیدگاه را مفید یافتید؟
0
0
درخواست مشاوره تلفنی رایگان با کارشناسان موسسه ملل