ضمایر موصولی در انگلیسی

ضمایر موصولی در زبان انگلیسی یکی از بخش مهمی از گرامر زبان انگلیسی هستند که برای ارتباط دادن دو جمله یا توضیح بیشتر درباره یک اسم به کار میروند. این ضمایر باعث میشوند جملههای ما طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسند. اگر بخواهیم درباره کسی، چیزی، زمان یا مکانی توضیح بیشتری بدهیم، از ضمایر موصولی استفاده میکنیم. دانستن این ساختارها به زبانآموزان کمک میکند تا هم در نوشتار و هم در مکالمه، جملههای دقیقتری بسازند. یادگیری ضمایر موصولی هم گرامر شما را تقویت میکند، هم درک مطالب فیلمها و متون انگلیسی را هم بسیار آسانتر میسازد.
چرا باید ضمایر موصولی انگلیسی را یاد بگیریم؟
مواردی که در ادامه با هم نگاهی به آنها میاندازیم بخشی از ضمایر انگلیسی هستند که که جملهها را به هم متصل میکنند و اطلاعات اضافی درباره یک اسم ارائه میدهند. مثلاً وقتی میگوییم:
| The woman who lives next door is a doctor | خانمی که در خانه کناری زندگی میکند، پزشک است |
در واقع با کمک “who” دو جمله را به هم پیوند دادهایم.
با یادگیری ضمایر موصولی، میتوانید از تکرارهای بیمورد در جمله جلوگیری کنید و جملههایی دقیقتر بسازید. این مهارت برای نوشتن متنهای رسمی، مقاله، ایمیل کاری و حتی صحبتهای روزمره ضروری است. همچنین، در آزمونهایی مثل IELTS یا TOEFL دانستن استفادهی درست از این ضمایر به شما امتیاز بیشتری در بخش Writing و Speaking میدهد.
|
خدمات پیشنهادی: کلاس زبان آنلاین | دوره آنلاین زبان انگلیسی |
انواع ضمایر موصولی در انگلیسی
در زبان انگلیسی، چند ضمیر موصولی اصلی وجود دارد که هر کدام کاربرد خاصی دارند. مهمترین آنها عبارتاند از:
| ضمیر موصولی (Relative Pronoun) | معنی فارسی |
|---|---|
| who | که / کسی که |
| whom | کسی که / که (در حالت مفعولی) |
| whose | که مالِ اوست / که مالکِ چیزی است |
| which | که / کدام / آن که |
| that | که / آن که |
| where | جایی که / در جایی که |
| when | زمانی که / وقتی که |
| why | چرا / دلیلی که |
| what | آنچه / چیزی که |
هرکدام از این ضمایر برای اشاره به نوع خاصی از اسم یا موقعیت استفاده میشوند. در ادامه با گرامر و کاربرد دقیق هر یک آشنا میشویم.
انواع و گرامر ضمایر موصولی در انگلیسی
ضمایر موصولی به ما کمک میکنند جملههایی بسازیم که در آنها توضیحی درباره فاعل، مفعول، مکان، زمان یا دلیل انجام کاری بدهیم. برای مثال:
| This is the book that I bought yesterday | این همان کتابی است که دیروز خریدم. |
در این جمله that جملهی دوم را به اسم book وصل کرده است.
1. استفاده از ضمیر موصولی who
🔹 ضمیر “who” برای اشاره به افراد به کار میرود و معمولاً به عنوان فاعل جملهی دوم استفاده میشود. مثلاً:
| The man who called you is my friend | مردی که با تو تماس گرفت، دوست من است. |
- با استفاده از who جملهها روانتر میشوند و از تکرار کلمات جلوگیری میشود.
- همچنین در مکالمات رسمیتر، who جایگزین مناسبی برای that است.
- به یاد داشته باشید who همیشه برای انسانها استفاده میشود، نه اشیاء یا مکانها.
2. استفاده از ضمیر موصولی whom
🔹 Whom هم برای اشاره به افراد استفاده میشود اما وقتی شخص، مفعول جمله است. مثلاً:
| The person whom you met yesterday is my teacher | شخصی که دیروز ملاقات کردی، معلم من است. |
در انگلیسی امروزی، استفاده از whom در مکالمات روزمره کمتر شده و اغلب جای آن از who استفاده میشود، ولی در متون رسمی، whom همچنان رایج و درست است.
3. استفاده از ضمیر موصولی whose
🔹 Whose برای بیان مالکیت است. مثلاً:
| The student whose book is on the table is absent | دانشآموزی که کتابش روی میز است، غایب است. |
این ضمیر میتواند برای انسان یا حتی حیوان و اشیاء هم به کار برود.
| The company whose products we use is international | شرکتی که از محصولاتش استفاده میکنیم بینالمللی است. |
4. استفاده از ضمیر موصولی which
🔹 Which برای اشاره به اشیاء یا حیوانات استفاده میشود. مثلاً:
| The car which is parked outside belongs to my father | ماشینی که بیرون پارک شده متعلق به پدرم است. |
از which معمولاً در جملات غیرضروری (non-defining clauses) هم استفاده میشود، یعنی بخش توضیحی را میتوان حذف کرد بدون اینکه معنی اصلی جمله تغییر کند.
5. استفاده از ضمیر موصولی that
🔹That یکی از پرکاربردترین ضمایر موصولی است و میتواند هم برای انسان و هم برای اشیاء به کار برود. مثلاً:
| This is the movie that I like most | این فیلمیه که بیشتر از همه دوست دارم. |
مزیت that این است که کاربردش عمومیتر است و در زبان گفتاری بسیار رایج است.
6. استفاده از ضمیر موصولی where
🔹 Where برای اشاره به مکان استفاده میشود. مثلاً:
| This is the house where I was born | این همان خانهای است که در آن به دنیا آمدم. |
Where به ما کمک میکند بدون تکرار مکانها، جملهای کامل و زیبا بسازیم.
7. استفاده از ضمیر موصولی when
🔹 When برای اشاره به زمان به کار میرود. مثلاً:
| I remember the day when we first met | یادم هست روزی را که اولین بار همدیگر را دیدیم |
این ضمیر باعث میشود جملهها طبیعیتر و روایتها منسجمتر باشند.
8. استفاده از ضمیر موصولی why
🔹 Why برای بیان دلیل یا علت استفاده میشود. مثلاً:
| I don’t know the reason why he left early | نمیدانم چرا زود رفت. |
در چنین جملههایی، “why” جمله توضیحی را به اسم “reason” وصل میکند.
9. استفاده از ضمیر موصولی what
🔹 What زمانی استفاده میشود که درباره چیزی به طور کلی صحبت میکنیم و اشاره به اسم مشخصی نداریم. مثلاً:
| I didn’t hear what you said | نشنیدم چی گفتی. |
این ضمیر هم فاعل و هم مفعول جمله فرعی است و در مکالمات روزمره بسیار کاربرد دارد.
مثال برای ضمایر موصولی در انگلیسی
داشتن یک دید کلی برای یادگیری relative pronouns تنها با خواندن نمونههای مختلف از آنها به دست میآید. در ادامه برای هر یک از ضمایر موصولی انگلیسی مثالهای متنوع عمراه با معنی فارسی آوردهایم.
🔹 ضمیر موصولی WHO
تا این بخش از آموزش زبان انگلیسی و ضمایر موصولی، بخش مهم دستور زبان مربوط به این ضمایر را یاد گرفتهاید. همانطور که گفتیم معنی who به معنای "چه کسی" و "کسی که" است، در ادامه جملات متنوعی با "who" قرار دادهایم.
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The man who lives next door is a doctor. | مردی که در خانهی بغلی زندگی میکند پزشک است. |
| She is the teacher who helped me. | او معلمی است که به من کمک کرد. |
| The boy who won the prize is my friend. | پسری که جایزه را برد دوست من است. |
| I know the person who called you. | من کسی را میشناسم که به تو زنگ زد. |
| The woman who spoke to us was kind. | زنی که با ما صحبت کرد مهربان بود. |
| He met a girl who can speak French. | او با دختری ملاقات کرد که میتواند فرانسه صحبت کند. |
| The people who live here are nice. | افرادی که اینجا زندگی میکنند خوب هستند. |
| She married a man who loves music. | او با مردی ازدواج کرد که عاشق موسیقی است. |
| I saw the student who failed the test. | من دانشآموزی را دیدم که در آزمون رد شد. |
| The dog who barked last night is mine. | سگی که دیشب پارس کرد مال من است. |
| The woman who works here is my aunt. | زنی که اینجا کار میکند خالهی من است. |
| The man who came late, apologized. | مردی که دیر آمد عذرخواهی کرد. |
| Anyone who wants to join can register. | هر کسی که میخواهد شرکت کند میتواند ثبتنام کند. |
| He is the one who saved the child. | او همان کسی است که کودک را نجات داد. |
| The singer who performed last night is famous. | خوانندهای که دیشب اجرا داشت معروف است. |
| I like people who are honest. | من از آدمهای صادق خوشم میآید. |
| The man who built this house is rich. | مردی که این خانه را ساخت ثروتمند است. |
| He’s the one who told me the truth. | او همان کسی است که حقیقت را به من گفت. |
🔹 ضمیر موصولی WHOM
به مثالهای مرتبط با ضمیر موصولی "whom" توجه کنید:
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The person whom I saw was John. | شخصی که دیدم جان بود. |
| The man whom you met is my boss. | مردی که ملاقات کردی رئیس من است. |
| The woman whom we helped thanked us. | زنی که کمکش کردیم از ما تشکر کرد. |
| The teacher whom I respect is retiring. | معلمی که به او احترام میگذارم بازنشسته میشود. |
| He is the man whom I admire. | او مردی است که تحسینش میکنم. |
| The boy whom you invited is absent. | پسری که دعوت کردی غایب است. |
| The girl whom I talked to is my cousin. | دختری که با او صحبت کردم دخترخالهام است. |
| The person whom I trusted lied. | کسی که به او اعتماد کردم دروغ گفت. |
| The man to whom you spoke is rich. | مردی که با او صحبت کردی ثروتمند است. |
| The actor whom they chose is talented. | بازیگری که انتخاب کردند با استعداد است. |
| The friend whom I called didn’t answer. | دوستی که زنگ زدم جواب نداد. |
| The boy for whom I waited didn’t come. | پسری که منتظرش بودم نیامد. |
| The man whom she loves is married. | مردی که او دوستش دارد ازدواج کرده است. |
| The people whom we met were kind. | افرادی که ملاقات کردیم مهربان بودند. |
| The student whom I helped passed the exam. | دانشآموزی که کمکش کردم امتحان را پاس کرد. |
| The man whom you saw is my uncle. | مردی که دیدی عموی من است. |
| The child whom the doctor examined is fine. | کودکی که دکتر معاینه کرد، حالش خوب است. |
| The woman whom they hired is smart. | زنی که استخدام کردند باهوش است. |
| The person to whom I gave the book is my neighbor. | کسی که کتاب را به او دادم همسایهام است. |
| The teacher whom I met yesterday is new. | معلمی که دیروز دیدم جدید است. |
🔹 ضمیر موصولی WHOSE
با استفاده از ضمیر "whose" میتوانید جملات متنوعی بسازید:
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The man whose car was stolen is angry. | مردی که ماشینش دزدیده شد عصبانی است. |
| The girl whose mother is a doctor is my friend. | دختری که مادرش دکتر است دوست من است. |
| The boy whose phone broke is sad. | پسری که تلفنش خراب شد ناراحت است. |
| The woman whose house burned down moved away. | زنی که خانهاش سوخت نقل مکان کرد. |
| The man whose son won the race is proud. | مردی که پسرش مسابقه را برد، مغرور است. |
| The student whose book you borrowed is here. | دانشآموزی که کتابش را قرض گرفتی اینجاست. |
| The person whose car is red is my cousin. | کسی که ماشین قرمز دارد پسرخالهام است. |
| The girl whose bag was lost cried. | دختری که کیفش گم شد گریه کرد. |
| The man whose dog died is very sad. | مردی که سگش مرده خیلی ناراحت است. |
| The family whose house is next to ours is kind. | خانوادهای که خانهشان کنار ماست مهربان هستند. |
| The boy whose father is a teacher is clever. | پسری که پدرش معلم است باهوش است. |
| The girl whose eyes are blue is beautiful. | دختری که چشمان آبی دارد زیباست. |
| The woman whose car broke down was upset. | زنی که ماشینش خراب شد ناراحت بود. |
| The man whose idea was chosen got a reward. | مردی که ایدهاش انتخاب شد پاداش گرفت. |
| The student whose exam was easy is lucky. | دانشآموزی که امتحانش آسان بود خوششانس است. |
| The person whose laptop I borrowed returned it. | کسی که لپتاپش را قرض گرفتم پس دادم. |
| The woman whose husband travels a lot feels lonely. | زنی که شوهرش زیاد سفر میکند احساس تنهایی میکند. |
| The boy whose dog is sick is worried. | پسری که سگش بیمار است نگران است. |
| The girl whose brother lives abroad misses him. | دختری که برادرش خارج از کشور زندگی میکند دلش برای او تنگ شده است. |
| The man whose shop we visited is generous. | مردی که مغازهاش را دیدیم مهربان است. |
🔹 ضمیر موصولی WHICH
از ضمیر "which" میتوان در جملات متنوعی استفاده کرد.
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The book which I bought is very interesting. | کتابی که خریدم بسیار جالب است. |
| The car which he drives is expensive. | ماشینی که او میراند گرانقیمت است. |
| The pen which I lost was new. | خودکاری که گم کردم نو بود. |
| The film which we watched was amazing. | فیلمی که دیدیم فوقالعاده بود. |
| The dress which she wore was beautiful. | لباسی که او پوشید زیبا بود. |
| The house which they built is huge. | خانهای که ساختند خیلی بزرگ است. |
| The phone which you are using is mine. | تلفنی که استفاده میکنی مال من است. |
| The chair which is broken needs fixing. | صندلیای که شکسته باید تعمیر شود. |
| The picture which hangs on the wall is old. | تصویری که روی دیوار آویزان است قدیمی است. |
| The movie which he recommended was boring. | فیلمی که او پیشنهاد داد خستهکننده بود. |
| The song which you played is my favorite. | آهنگی که پخش کردی مورد علاقهی من است. |
| The animal which we saw was a fox. | حیوانی که دیدیم روباه بود. |
| The computer which crashed was his. | کامپیوتری که خراب شد مال او بود. |
| The shoes which I bought don’t fit. | کفشهایی که خریدم اندازه نیستند. |
| The company which hired her is successful. | شرکتی که او را استخدام کرد موفق است. |
| The food which we ordered was delicious. | غذایی که سفارش دادیم خوشمزه بود. |
| The bag which you found is mine. | کیفی که پیدا کردی مال من است. |
| The gift which he gave me was nice. | هدیهای که او به من داد زیبا بود. |
| The exam which we took was difficult. | امتحانی که دادیم سخت بود. |
| The road which leads to the city is closed. | جادهای که به شهر میرسد بسته است. |
🔹 ضمیر موصولی THAT
در ادامه نگاهی به مثالهایی با ضمیر "that" میاندازیم.
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| The girl that I met is very kind. | دختری که ملاقات کردم بسیار مهربان است. |
| The movie that we saw was scary. | فیلمی که دیدیم ترسناک بود. |
| The book that you lent me is good. | کتابی که قرض دادی خوب است. |
| The phone that broke was new. | تلفنی که خراب شد نو بود. |
| The teacher that teaches us is strict. | معلمی که به ما درس میدهد سختگیر است. |
| The man that helped me was a stranger. | مردی که به من کمک کرد غریبه بود. |
| The food that she made was tasty. | غذایی که او درست کرد خوشمزه بود. |
| The dog that barked all night is noisy. | سگی که تمام شب پارس کرد پر سروصداست. |
| The picture that you drew is beautiful. | تصویری که کشیدی زیباست. |
| The shirt that I bought was cheap. | پیراهنی که خریدم ارزان بود. |
| The person that called you is my friend. | کسی که به تو زنگ زد دوست من است. |
| The story that he told was funny. | داستانی که گفت خندهدار بود. |
| The job that I applied for is great. | کاری که برایش اقدام کردم عالی است. |
| The restaurant that we visited is new. | رستورانی که رفتیم جدید است. |
| The key that opens this door is lost. | کلیدی که این در را باز میکند گم شده است. |
| The movie that won the award is from Spain. | فیلمی که جایزه برد از اسپانیاست. |
| The song that she wrote became popular. | آهنگی که او نوشت محبوب شد. |
| The people that live here are friendly. | افرادی که اینجا زندگی میکنند مهربان هستند. |
| The test that we took was easy. | امتحانی که دادیم آسان بود. |
🔹 ضمیر موصولی WHERE
ضمیر موصولی "where" یکی از آن ضمایر پر استفاده در زبان انگلیسی است.
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| This is the place where I was born. | اینجا جایی است که من به دنیا آمدم. |
| The restaurant where we had dinner was great. | رستورانی که شام خوردیم عالی بود. |
| The city where he lives is beautiful. | شهری که او در آن زندگی میکند زیباست. |
| The park where we met is near my home. | پارکی که ملاقات کردیم نزدیک خانهی من است. |
| The house where I grew up is old. | خانهای که در آن بزرگ شدم قدیمی است. |
| The shop where I bought this is cheap. | مغازهای که این را خریدم ارزان است. |
| The office where she works is modern. | دفتری که او در آن کار میکند مدرن است. |
| The country where they moved is far away. | کشوری که به آن نقل مکان کردند دور است. |
| The school where I studied is famous. | مدرسهای که در آن درس خواندم معروف است. |
| The village where my grandparents live is quiet. | روستایی که پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکنند آرام است. |
| The cafe where we met is closed now. | کافهای که ملاقات کردیم حالا بسته است. |
| The town where she was born is small. | شهری که او در آن به دنیا آمد کوچک است. |
| The room where I sleep is upstairs. | اتاقی که میخوابم طبقهی بالاست. |
| The shop where he works sells clothes. | مغازهای که او در آن کار میکند لباس میفروشد. |
| The street where we live is noisy. | خیابانی که ما در آن زندگی میکنیم پر سر و صداست. |
| The museum where we went was interesting. | موزهای که رفتیم جالب بود. |
| The place where it happened is near here. | جایی که این اتفاق افتاد نزدیک اینجاست. |
| The city where they met became their home. | شهری که ملاقات کردند خانهشان شد. |
| The building where he works is tall. | ساختمانی که در آن کار میکند بلند است. |
| The park where children play is beautiful. | پارکی که بچهها بازی میکنند زیباست. |
🔹 ضمیر موصولی WHEN
میدانید که "when" کاربرد متنوعی دارد و گاهی در جایگاه صفت مینشیند و گاهی در جایگاه ضمیر، حتما به نحوه استفاده از آن به خوبی دقت کنید.
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| I remember the day when we first met. | روزی را به یاد دارم که برای اولین بار همدیگر را دیدیم. |
| Do you remember the time when we went to Paris? | یادت هست زمانی که به پاریس رفتیم؟ |
| That was the moment when everything changed. | آن لحظهای بود که همه چیز تغییر کرد. |
| I’ll never forget the day when I graduated. | هیچوقت روزی را که فارغالتحصیل شدم فراموش نمیکنم. |
| Sunday is the day when I usually rest. | یکشنبه روزی است که معمولاً استراحت میکنم. |
| There was a time when we were close friends. | زمانی بود که ما دوست صمیمی بودیم. |
| This was the year when I moved abroad. | این همان سالی بود که به خارج رفتم. |
| That was the night when it rained heavily. | آن شبی بود که باران شدیدی بارید. |
| Do you remember the day when he proposed? | یادت هست روزی که او خواستگاری کرد؟ |
| It was the summer when I met her. | تابستانی بود که او را ملاقات کردم. |
| The moment when I saw her, I knew. | همان لحظه که دیدمش، فهمیدم. |
| The year when he was born was 1999. | سالی که او متولد شد ۱۹۹۹ بود. |
| The day when we left was sunny. | روزی که رفتیم آفتابی بود. |
| The week when I started work was busy. | هفتهای که شروع به کار کردم شلوغ بود. |
| That’s the time when I usually study. | آن زمانی است که معمولاً درس میخوانم. |
| The month when I got married was June. | ماهی که ازدواج کردم ژوئن بود. |
| The evening when they arrived was cold. | عصری که آنها رسیدند هوا سرد بود. |
| The day when she called me, I was happy. | روزی که او با من تماس گرفت خوشحال بودم. |
| The night when we danced was magical. | شبی که رقصیدیم جادویی بود. |
| I’ll never forget the day when I met you. | هیچوقت روزی را که تو را دیدم فراموش نمیکنم. |
🔹 ضمیر موصولی WHY
مثالهایی که استفاده از "why" به عنوان ضمیر را در جدول ززیر ببینید:
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| I don’t know the reason why he left. | نمیدانم چرا او رفت. |
| That’s the reason why I called you. | این همان دلیلی است که به تو زنگ زدم. |
| The reason why she is sad is clear. | دلیل ناراحتی او مشخص است. |
| Tell me the reason why you were late. | دلیل دیر کردنت را به من بگو. |
| I can’t explain why she did that. | نمیتوانم توضیح دهم چرا او این کار را کرد. |
| This is why I love you. | این است دلیل اینکه تو را دوست دارم. |
| Do you know why he’s angry? | میدانی چرا او عصبانی است؟ |
| I don’t understand why you left early. | نمیفهمم چرا زود رفتی. |
| That’s why we canceled the trip. | به همین دلیل سفر را لغو کردیم. |
| The reason why he failed is laziness. | دلیل اینکه او شکست خورد تنبلی است. |
| I wonder why they didn’t come. | تعجب میکنم چرا نیامدند. |
| Nobody knows why he disappeared. | هیچکس نمیداند چرا ناپدید شد. |
| The reason why we’re here is important. | دلیل اینکه اینجاییم مهم است. |
| I forgot why I came here. | فراموش کردم چرا به اینجا آمدم. |
| Can you tell me why you’re upset? | میتوانی بگویی چرا ناراحتی؟ |
| That’s exactly why I warned you. | دقیقاً به همین دلیل بهت هشدار دادم. |
| He explained why he was late. | او توضیح داد چرا دیر کرده بود. |
| I can’t tell you why. | نمیتوانم به تو بگویم چرا. |
| There’s no reason why we should wait. | هیچ دلیلی وجود ندارد که منتظر بمانیم. |
| That’s the reason why I quit my job. | این همان دلیلی است که شغلم را ترک کردم. |
🔹 ضمیر موصولی WHAT
و در آخر به ضمیر "what" میرسیم، با دقت به نحوه استفاده از آن توجه کنید:
| جمله انگلیسی | معنی فارسی |
|---|---|
| I don’t know what he wants. | نمیدانم او چه میخواهد. |
| Tell me what happened. | به من بگو چه اتفاقی افتاد. |
| What you said is true. | چیزی که گفتی درست است. |
| I forgot what I was doing. | فراموش کردم چه کار میکردم. |
| She asked what my name was. | او پرسید نامم چیست. |
| I’ll show you what I bought. | به تو نشان میدهم چه خریدم. |
| I can’t hear what you’re saying. | نمیتوانم بشنوم چه میگویی. |
| That’s what I mean. | منظورم دقیقاً همین است. |
| I know what you’re thinking. | میدانم به چه فکر میکنی. |
| What he did was brave. | کاری که او کرد شجاعانه بود. |
| What I need is a break. | چیزی که نیاز دارم کمی استراحته. |
| I wonder what time it is. | نمیدانم ساعت چند است. |
| Tell me what to do. | بگو چه کار کنم. |
| She didn’t say what she wanted. | او نگفت چه میخواهد. |
| What you see is what you get. | هر چه میبینی همان است که هست. |
| I don’t care what they say. | اهمیتی نمیدهم چه میگویند. |
| What happened next surprised me. | آنچه بعداً اتفاق افتاد من را شگفتزده کرد. |
| He asked what I thought. | او پرسید نظر من چیست. |
| I forgot what I wanted to say. | فراموش کردم چه میخواستم بگویم. |
| That’s what friends are for. | دوستها برای همین چیزها هستند. |
💡 نکات کلیدی در مورد ضمایر موصولی در انگلیسی
1. ضمایر موصولی برای وصل کردن دو جمله و جلوگیری از تکرار اسم به کار میروند.
2. اگر فاعل و مفعول یکی باشند، معمولاً از who، which یا that استفاده میکنیم.
3. در جملات رسمیتر، استفاده از whom بهجای who برای مفعول درستتر است.
4. ضمایر whose و which میتوانند به مالکیت یا توضیح ویژگی اشاره کنند.
ند اگر جمله بدون ضمیر هم کامل بماند، میتوان آن را حذف کرد (مثلاً در جملات توصیف کننده).
6. برای مکان از where، برای زمان از when و برای دلیل از why استفاده میشود.
7. ضمیر what بر خلاف بقیه، هم در نقش موصولی و هم پرسشی بهکار میرود.
8. در جملات غیرضروری از ویرگول قبل از ضمیر استفاده کنید.
سخن پایانی
یادگیری ضمایر موصولی در انگلیسی یکی از پایههای مهم در تسلط بر گرامر است، چون کمک میکند جملات روانتر، طبیعیتر و حرفهایتر بنویسید و بگویید. درک آنها هم اصلا سخت و پیچیده نیست، ساختار آن هم ساده است. در نتیجه کافیست با تمرین و تکرار مستمر آنها را به خاطر بسپارید. برای تقویت این مهارت، پیشنهاد میشود:
- در روز حداقل چند جمله با ضمایر مختلف بنویسید و از منابعی مانند کتاب Solutions برای درک بهتر گرامر ضمایر موصولی استفاده کنید.
- فیلمها یا پادکستهای انگلیسی گوش بدهید و موارد استفاده را پیدا کنید.

