کشور به انگلیسی | کشورها به انگلیسی

کلمه کشور به انگلیسی معادل "country" است و کشورها به انگلیسی "countries" میشود. این واژه به معنی سرزمین یا محدوده جغرافیایی یک ملت است. در این مقاله از آموزش زبان انگلیسی همراه ملل باشید.
مثال:
-France is a European country.
فرانسه یک کشور اروپایی است.
کشور به انگلیسی چی میشه؟
واژه كشور به انگليسي معادل country است که تلفظ آن به صورت زیر میباشد:
/ˈkʌntri/ ==> کَنتری
مثال:
-Iran is a beautiful country with a rich history.
ایران یک کشور زیبا با تاریخ غنی است.
جمع کشور به انگلیسی
در زبان انگلیسی برای جمع کلمه کشور یعنی country از واژه countries استفاده می شود. برای جمع بستن کلمه کشور به انگلیسی، پس از اضافه نمودن " es" جمع، حرف "y" به حرف "i" تبدیل می شود. حالت جمع این کلمه به شکل زیر تلفظ میگردد:
عبارات مرتبط با کلمه country که باید یاد بگیرید
اگر بخواهید مالکیت را نشان دهید، عبارت my country (کشورم) را باید استفاده نمایید. همچنین اصطلاحاتی در رابطه با این کلمه وجود دارند که پرکاربرد هستند و به شرح زیر می باشند:
- the capital of the country: پایتخت کشور
-Tehran is the capital of the country.
تهران پایتخت کشور است.
- Developing countries: کشور در حال توسعه
-Many developing countries face economic challenges.
بسیاری از کشورهای در حال توسعه با چالشهای اقتصادی روبهرو هستند.
- Developed country: کشور توسعه یافته
-Germany is a developed country with a strong economy.
آلمان یک کشور توسعهیافته با اقتصادی قوی است.
- Underdeveloped country: کشور عقب مانده
-This project aims to help underdeveloped countries improve education.
این پروژه قصد دارد به کشورهای عقبمانده برای بهبود آموزش کمک کند.
- the north of the country: شمال کشور
-The north of the country is famous for its forests.
شمال کشور به خاطر جنگلهایش معروف است.
- the south of the country: جنوب کشور
-They traveled to the south of the country for vacation.
آنها برای تعطیلات به جنوب کشور سفر کردند.
- the east of the country: شرق کشور
-There are many mountains in the east of the country.
در شرق کشور کوههای زیادی وجود دارد.
- the west of the country: غرب کشور
-The west of the country has a rich cultural heritage.
غرب کشور میراث فرهنگی غنیای دارد.
- outside the country: خارج از کشور
-She studied outside the country for five years.
او پنج سال در خارج از کشور تحصیل کرد.
- inside the country: داخل کشور
-Most products are made inside the country.
بیشتر محصولات در داخل کشور ساخته میشوند.
- country border: مرز کشور
-They crossed the country border legally.
آنها بهطور قانونی از مرز کشور عبور کردند.
کلمات مرتبط با واژه country که باید بلد باشید
در واقع کشورها منطقههایی از زمین هستند که هر کدام یک واحد سیاسی مستقل با دولت خود را شامل میشوند. از دیگر کلماتی که با کلمه کشور در ارتباط هستند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
واژه | مثال | معنی مثالها |
nation (ملت) | The nation celebrated its independence day. | ملت روز استقلال خود را جشن گرفت. |
homeland (وطن) | He returned to his homeland after many years abroad. | او پس از سالها زندگی در خارج، به وطنش بازگشت. |
state (کشور/ایالت) | The United States has fifty states. | ایالات متحده پنجاه ایالت دارد. |
territory (قلمرو) | The army protected the country’s territory. | ارتش از قلمرو کشور محافظت کرد. |
land (سرزمین) | They dreamed of a land full of peace and prosperity. | آنها رویای سرزمینی پر از صلح و شکوفایی را در سر داشتند. |
continent (قاره) | Asia is the largest continent in the world. | آسیا بزرگترین قاره جهان است. |
خدمات پیشنهادی: مقالات پیشنهادی: |
سوالات متداول
مقالات پیشنهادی
دیدگاهها
من معنی country رو میدونستم اما تفاوتش با nation و homeland رو نمیدونستم. مرسی