اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

یادگیری واژگان و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی نقشی کلیدی در برقراری ارتباط بهتر و روانتر ایفا میکنند. اگر هدف شما تسلط بیشتر بر مکالمات انگلیسی است، یادگیری این اصطلاحات ضروری میباشد. این کلمات و عبارات ورزشی نهتنها به شما کمک میکنند تا مکالمات خود را دقیقتر و حرفهایتر انجام دهید، بلکه در درک مفاهیم ورزشی و ارتباط با افراد دیگر نیز تأثیرگذار خواهند بود.
در این بخش از آموزش زبان انگلیسی، قصد داریم شما را با مجموعهای از اصطلاحات و واژگان مرتبط با ورزش آشنا کنیم. اگر علاقهمند هستید دانش خود را در این زمینه گسترش دهید، توصیه میکنیم ادامه این مطلب از آموزشگاه زبان ملل را با دقت دنبال کنید.
اسامی ورزشها به زبان انگلیسی را در جدول زیر مشاهده میکنید:
Football (Soccer): فوتبال | Basketball: بسکتبال | Tennis: تنیس | Volleyball: والیبال |
Baseball: بیسبال | Table Tennis (Ping Pong): تنیس روی میز | Badminton: بدمینتون | Rugby: راگبی |
Athletics (Track and Field): دو و میدانی | Swimming: شنا | Boxing: بوکس | Cycling: دوچرخهسواری |
مهمترین اصطلاحات ورزشی به انگلیسی
صحبت درباره موضوع ورزش و سلامت جسمانی، نیازمند اطلاع از اصطلاحات ورزشی انگلیسی است که در این بخش قصد داریم به معرفی آنها بپردازیم. در ادامه نام انگلیسی اصطلاحات ورزشی که بین اکثر ورزشها عمومیت دارند را لیست کردهایم (34 مورد):
Referee: داور | Linesman: داور خط | Assistant referee: کمک داور | Manager: مربی |
Fan: طرفدار | Supporter: هوادار | hlete: ورزشکار | Spectator: تماشاگر |
Matchday: روز مسابقه | First half: نیمه اول | Second half: نیمه دوم | Draw: تساوی |
Winner: برنده | Loser: بازنده | Championship: قهرمانی | Goal difference: تفاضل گل |
League: لیگ | Team: تیم | Opponent: حریف | Tournament: تورنمنت، مسابقات |
Championship: قهرمانی | Score: امتیاز | Victory: پیروزی | Defeat: شکست |
Draw: تساوی | Warm-up: گرم کردن | Injury: مصدومیت | Half-time: نیمه بازی |
Full-time: پایان بازی | Medal ceremony: مراسم مدالدهی | Doping: دوپینگ | Stadium: استادیوم |
Sit-up: دراز نشست | Squat: اسکوات (ورزش پایینتنه) | Plank: پلانک (ورزش شکم) |
اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی
اصطلاحات فوتبالی شامل واژگان عمومی، تکنیکهای بازی و قوانینی است که در هر سطحی از بازی کاربرد دارند. آشنایی با این اصطلاحات به شما کمک میکند تا درک بهتری از بازی داشته و بتوانید در مکالمات و تحلیلهای ورزشی بهطور مؤثرتر شرکت کنید. در اینجا 80 اصطلاح فوتبالی به انگلیسی همراه با معنی فارسی آورده شده است:
Goal: گل | Foul: خطا | Offside: آفساید | Substitute: تعویض |
Offensive: حمله | Defensive: دفاع | Half-time: نیمه اول | Full-time: پایان بازی |
Yellow card: کارت زرد | Red card: کارت قرمز | Extra time: وقت اضافه | Own goal: گل به خودی |
Goalkeeper (GK): دروازهبان | Forward: مهاجم | Defender: مدافع | Midfielder: هافبک |
Captain: کاپیتان | Save: سیو (گرفتن توپ توسط دروازهبان) | Goal line: خط دروازه | Penalty area: محوطه جریمه |
Corner kick: ضربه کرنر | Penalty kick: ضربه پنالتی | Free kick: ضربه آزاد | Goal kick: ضربه دروازه |
Pass: پاس دادن | Shot: شوت زدن | Dribble: دریبل | Assist: پاس گل |
Cross: سانتر | Tackle: تکل | Header: ضربه سر | Clearance: دفع توپ |
Counterattack: ضد حمله | Substitution: تعویض | Red card: اخراج (کارت قرمز) | Yellow card: اخطار (کارت زرد) |
Free play: بازی آزاد | Dribbling: دریبل زدن | Volley: شوت والی | Backheel: ضربه با پشت پا |
Set piece: ضربات ایستگاهی | Throw-in: پرتاب اوت | Hat-trick: سه گل در یک بازی | Match winner: برنده بازی |
Through ball: پاس از پشت دفاع | Winger: وینگر (بازیکن جناحی) | Throw: پرتاب کردن | Man of the match: بهترین بازیکن بازی |
Top scorer: بهترین گلزن | Clean sheet: نداشتن گل خورده | Playmaker: سازنده بازی | Defensive line: خط دفاعی |
Clean sheet: بازی بدون گل خورده | Crossover: حرکت تغییر جهت در حمله | Chip: ضربهای نرم و قوس دار | Ball possession: مالکیت توپ |
Blow the whistle: سوت زدن | Goal scorer: گلزن | Direct free kick: ضربه آزاد مستقیم | Breakaway: فرار از مدافعین |
Tiki-taka: سبکی از بازی با پاسهای کوتاه | Nutmeg: عبور دادن توپ از میان پاهای حریف | Indirect free kick: ضربه آزاد غیرمستقیم | Extra time: وقت اضافه (در صورت تساوی در پایان وقت اصلی) |
Dribble past: عبور از حریف با دریبل | Team formation: چینش تیم | Injury time: وقت تلف شده | Sweeper: آخرین مدافع |
Play-off: بازی پلیآف | Turnover: از دست دادن توپ | Pressing: فشردهسازی دفاعی | Buzzer-beater: گل یا شوتی که در آخرین لحظه بازی زده میشود |
Through pass: پاس عمقی | Long ball: پاس بلند | Short pass: پاس کوتاه | Through ball: پاس از پشت دفاع |
Crossing: ارسال توپ از کنارهها | Winning goal: گل پیروزی | Goalkeeper gloves: دستکش دروازهبان | Kick-off: شروع بازی |
اصطلاحات والیبال به انگلیسی
یادگیری اصطلاحات والیبال به زبان انگلیسی برای هر کسی که علاقهمند به این ورزش است ضروری میباشد، چرا که به فهم بهتر قوانین بازی، استراتژیها و اصطلاحات رایج در این رشته کمک میکنند. این اصطلاحات شامل انواع تکنیکهای بازی، موقعیتهای مختلف و اصطلاحات فنی میشوند. آشنایی با این واژگان باعث میشود که شما در هنگام تماشای مسابقات والیبال یا در هنگام بازی، تسلط بیشتری داشته باشید. در اینجا 96 اصطلاح والیبال به انگلیسی همراه با معانی فارسی آمده است:
Serve: سرویس | Spike: ضربه شدید به توپ (برای امتیازگیری) | Block: دفاع روی تور (مهار ضربه حریف) | Ace: سرویس که هیچکسی نتواند آن را دریافت کند (نقطه مستقیم) |
Dig: دریافت توپ نزدیک زمین | Set: پاس برای اسپک | Bump: پاس با ساعد | Overhead pass: پاس بالای سر |
Reception: دریافت | Back-row attack: حمله از خط عقب | Libero serve: سرویس توسط لیبرو | Libero: بازیکن متخصص دریافت توپ |
Line: خط | Net: تور | Court: زمین بازی | Fault: خطا |
Passing: پاس دادن توپ | Cross-court: پاس یا ضربه به گوشه مخالف | Outside hitter: اسپکر اصلی در جناح | Middle hitter: اسپکر وسط |
Underhand serve: سرویس از زیر | Down ball: ضربه ضعیف که به سمت زمین میرود | Blocker: مدافع تور | Right-side hitter: اسپکر در سمت راست |
Attack line: خط حمله | Touch: تماس با توپ | Dink: ضربه نرم برای عبور از دفاع | Overhand serve: سرویس از بالا |
Jump serve: سرویس پرشی | Knee pads: پد زانو | Match point: امتیاز برنده بازی | Quick attack: حمله سریع |
Net violation: نقض تور | Ace serve: سرویس بدون دریافت | Back-row attack: حمله از قسمت عقب زمین | Set point: امتیاز برنده ست |
Timeout: وقفه زمانی | Rally: تبادل توپ بین تیمها | Crossover step: گام تقاطع در هنگام حرکت | Setter: پاسور (بازیکنی که پاس برای اسپک میدهد) |
Lift: بلند کردن توپ به طور غیرقانونی | Overhead dig: دریافت توپ از بالای سر | Side-out scoring: امتیاز از سرویس حریف | Bicycle kick: ضربه چکشی با پا (در والیبال برای دفاع) |
Double hit: ضربه دوبل (که توسط یک بازیکن به توپ زده شود) | Free ball: توپی که هیچ دفاعی روی آن نیست | Double block: دفاع دوتایی روی تور | Service error: اشتباه در سرویس |
Back row: خط عقب زمین | Front row: خط جلوی زمین | Dig pass: پاس از نوع دریافت توپ | Serve receive: دریافت سرویس |
High ball: توپ بلند | Low ball: توپ پایین | Fake set: فریب دادن حریف با نشان دادن پاس | Roll shot: ضربه نرم و چرخشی |
Point: امتیاز | Side-out: کسب امتیاز پس از دفاع | Timeout request: درخواست زمان استراحت | Attack attempt: تلاش برای حمله |
Assist: پاس گل یا کمک در امتیازگیری | Jump set: پاس پرشی | Match: مسابقه | Set score: امتیاز ست |
Court rotation: چرخش در زمین | Tactical substitution: تعویض تاکتیکی | Playmaker: بازیکن سازنده بازی | Catch: گرفتن توپ |
Quick set: پاس سریع | Half-court: نیمه زمین | Chin-up: حرکت تقویتی برای بازوها | Cross-court shot: ضربه به سمت مخالف |
Back row attack: حمله از قسمت عقب | Open-handed hit: ضربه با دست باز | Underhand pass: پاس زیر دستی | Jump attack: حمله پرشی |
Spiking line: خط اسپک | Digging the ball: دریافت توپ با دستها | First touch: اولین دریافت توپ | Power hitter: اسپکر قوی |
High-speed attack: حمله با سرعت بالا | Cover: محافظت از تیم | Ball handling: تکنیکهای برخورد با توپ | Winning team: تیم برنده |
Receiving team: تیم دریافتکننده | Serving team: تیم سرویسدهنده | Jumps serve: سرویس پرشی | Wall: دفاع ترکیبی (دفاع روی تور) |
Shank: توپ بیدقت که از مسیر خود منحرف میشود | Timeout call: درخواست وقت استراحت | Ace reception: دریافت سرویس بدون اشتباه | Rally point: امتیاز از تبادل توپ |
Lob: توپ بلند که برای فریب حریف زده میشود | Front court: جلو زمین | Back court: عقب زمین | Pin hitter: اسپکر جناحی |
این اصطلاحات به شما کمک خواهند کرد تا بهتر از قوانین والیبال آگاه شوید و بتوانید در این ورزش و مکالمات مرتبط با آن به راحتی و با دقت بیشتری مشارکت کنید.
اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی
از جمله اصطلاحات رایج این ورزش که باید بدانید عبارتند از:
Basketball hoop: حلقه بسکتبال | Triple double: ثبت سه آمار دو رقمی (در بسکتبال) | Free throw: پرتاب آزاد (در بسکتبال) | Box-out: محاصره بازیکن حریف برای گرفتن توپ (در بسکتبال) |
Crossover: حرکت تغییر جهت (در بسکتبال) | Dribble: کنترل توپ با ضربات متوالی | Crossover: تغییر مسیر سریع با دریبل از یک دست به دست دیگر | Spin move: حرکت چرخشی |
Euro step: حرکت خاصی که بازیکن در دو گام آخر مسیر خود تغییر جهت میدهد | Layup: حرکت تمامکننده نزدیک سبد با یک دست | Jump shot: پرتاب جهشی | Hook shot: پرتاب قلابی |
Fadeaway: پرتاب به عقب | Slam dunk: زدن توپ درون سبد با قدرت، معمولاً با دو دست | Alley-oop: دریافت پاس هوایی و زدن توپ در سبد قبل از فرود | Field goal: گل از جریان بازی |
Three-pointer: پرتاب سهامتیازی | Mid-range shot: شوت از فاصله متوسط | Free throw: پرتاب آزاد | Block: دفاع موفق در برابر پرتاب بازیکن حریف |
Steal: توپربایی | Charge: شارژ | Turnover: از دست دادن مالکیت توپ | Full-court press: دفاع سنگین در تمام زمین بازی |
Double team: دفاع دو نفره | Possession: مالکیت توپ | Fast break: ضدحمله سریع | Shot clock: 24 ثانیهای که تیم برای شوت زدن فرصت دارد |
اصطلاحات تنیس به انگلیسی
پرکاربردترین اصطلاحات ورزش تنیس به زبان انگلیسی به شرح زیر هستند:
Table tennis: تنیس روی میز | Tennis court: زمین تنیس | Backhand: ضربه پشتدست | Forehand: ضربه رو دست |
Badminton: بدمینتون | Racket: راکت | Paddle: راکت پینگپنگ | Double fault: خطای دوبل |
Serve: سرویس | Forehand: ضربه فور هند | Backhand: ضربه بک هند | Volley: ضربه بدون برخورد توپ به زمین |
Tie-break: تایبریک (شکستن تساوی در ست) | Break point: امتیاز برای گرفتن گیم حریف | Double fault: خطای دوبل در سرویس | Drop shot: ضربه نرم و کوتاه نزدیک تور |
Baseline: خط انتهایی زمین | Love: امتیاز صفر در تنیس |
اصطلاحات دو و میدانی به زبان انگلیسی
اصطلاحات کاربردی دو و میدانی در زبان انگلیسی را با یکدیگر مرور میکنیم:
Sprint: دوی سرعت | High jump: پرش ارتفاع | Long jump: پرش طول | Marathon: ماراتن |
Track and field: دو و میدانی | Discus throw: پرتاب دیسک | False start: استارت اشتباه | Hurdles: دوی با مانع |
Finish line: خط پایان | Personal best: بهترین رکورد شخصی |
اصطلاحات شنا به انگلیسی
رایجترین عبارات و واژگانی که در ورزش شنا وجود دارد عبارتند از:
Swimming stroke: نوع شنا (کرال، قورباغه و غیره) | Diving: شیرجه | Push-up: شنا | Freestyle: شنای آزاد |
Backstroke: شنای کرال پشت | Breaststroke: شنای قورباغه | Butterfly stroke: شنای پروانه | Sidestroke : شنای پهلو |
Swimsuit: لباس شنا | Swim cap: کلاه شنا | Goggles: عینک شنا | Kickboard: تخته شنا |
Fins: بالههای شنا | Hand paddles: تختههای دستی | Snorkel: اسنورکل | Lane line: خط جداکننده مسیرها در استخر |
Stroke: حرکت شنا | Kick: ضربه پا | Pull: حرکت دستها در شنا | Glide: سر خوردن روی آب بعد از استارت یا چرخش |
Flip turn: چرخش سالتو | Tumble turn: چرخش سریع در دیواره استخر | Lap: یک رفتوبرگشت در استخر | False start: استارت اشتباه |
اصطلاحات ورزش کشتی به انگلیسی
از رایجترین اصطلاحاتی که برای ورزش کشتی وجود دارد عبارتند از:
Freestyle wrestling: کشتی آزاد | Greco-Roman wrestling: کشتی فرنگی | Referee’s position: موقعیت داوری | Par terre position: موقعیت پارتر |
Takedown: خاک کردن | Throw: پرتاب کردن حریف | Suplex: فن سوبلکس (بلند کردن و پرتاب حریف به عقب) | Hip toss: بارانداز |
Single leg takedown: گرفتن و کشیدن یک پای حریف برای زمین زدن | High crotch takedown : گرفتن بالای ران و خاک کردن حریف | Ankle pick: گرفتن مچ پا و زمین زدن حریف | Arm drag: کشیدن دست حریف برای حمله |
مقاله پیشنهادی: ورزش به انگلیسی |

