آموزش اصطلاحات آشپزی به انگلیسی
آگاهی از اصطلاحات آشپزی به انگلیسی برای افرادی که در حال یادگیری و آموزش زبان انگلیسی هستند و در ضمن علاقه زیادی به آشپزی دارند امری بسیار ضروری و در عین حال لذت بخش می باشد. اگر دوست داشته باشید دستورالعمل های آشپزی را در کتاب های معروف انگلیسی بخوانید و آن ها را درست کنید، باید با واژگان و اصطلاحات آن آشنا باشید و به راحتی آن ها را مطالعه بفرمایید. این مقاله که توسط آموزشگاه زبان ملل تدارک دیده شده است، این موضوع را پوشش می دهد و شما با مطالعه کامل آن می توانید تعداد زیادی از این اصطلاحات را یاد بگیرید.
لزوم یادگیری لغات و واژگان مربوط به آشپزی
اگر تصمیم دارید در کشوری انگلیسی زبان زندگی کنید باید در تمام زمینه ها و فعالیت های روزانه به این زبان مسلط باشید. یکی از این موارد یادگیری اصطلاحات آشپزی به انگلیسی می باشد. مخصوصا اگر جزء افرادی باشید که به امر آشپزی علاقه داشته باشید باید در این مسیر تلاش های زیادی از خود نشان دهید.
مقاله پیشنهادی: وسایل آشپزخانه به انگلیسی
در نظر بگیرید که قرار است کتابی را در زمینه آشپزی مطالعه کنید، یا در مجله های آشپزی بخواهید سرک بکشید و همچنین برنامه های آشپزی تلویزیون را مشاهده نمایید، آیا نداشتن اطلاعات کافی می تواند نیاز شما را برطرف سازد؟ پس باید آستین بالا بزنید و در این راه قدم بردارید. در ادامه با ما باشید و با این اصطلاحات آشنا شوید.
مهم ترین اصطلاحات آشپزی به انگلیسی
در این قسمت تعدادی از افعال مربوط به آشپزی را برای شما به نگارش در آورده ایم. این اصطلاحات آشپزی به انگلیسی در این حرفه بسیار پرکاربرد و مهم می باشند و دانستن آن برای بیان و توضیح دستورپخت انواع خوراکی به انگلیسی واجب است.
- Add
این فعل برای زمانی استفاده می شود که قرار است چیزی را به مواد خود اضافه نمایید.
- Bake
این واژه به معنای پختن در فر است. البته این واژه را معمولا برای پختن کیک و نان به کار می برند.
- Beat
این واژه را هنگامی به کار می برید که مواد غذایی مثل تخم مرغ، خامه و دیگر مواد را قبل از پختن با چنگال بخواهید مخلوط نمایید.
- Boil
این فعل را برای آب پز کردن مورد استفاده قرار می دهند. به عنوان مثال برای آب پز کردن سبزیجات یا بخارپز کردن آن ها یا موادی مثل تخم مرغ و سیب زمینی از این لغت استفاده خواهد شد.
- Burn
این فعل به معنای سوزاندن است. زمانی به کار می رود که غذا را سوزانده باشید. به عنوان مثال هنگام تست کردن نان می توانید این فعل را به کار ببرید و از شخص مقابل بخواهید که تست را نسوزاند.
Carve
اگر قصد دارید چیزهایی مثل گوشت را قطعه قطعه کنید این واژه را باید به کار ببرید. می توانید هنگام خرید گوشت و مواد غذایی این چنینی نیز با این فعل از فروشنده بخواهید که برای شما قطعه قطعه کند.
- Chop or chop up
زمانی که مواد غذایی را برای تهیه غذا بخواهید با چاقو به قطعات ریز تقسیم کنید، این واژه کاربرد دارد. به عنوان مثال می توانید به شخصی بگویید که موقع خرد کردن مراقب باشد.
- Cook
این فعل برای آماده سازی هر نوع غذایی می باشد. یعنی تمام کارهایی که در زمان پختن غذا انجام خواهد شد.
- Cookbook / cookery book
این واژه به معنای کتاب آشپزی می باشد.
- Dice
این لغت به معنای قطعه کردن مواد غذایی به صورت مربعی شکل است. به عنوان مثال موادی مثل هویج و سیب زمینی را برای اضافه کردن به سوپ باید قطعه قطعه کرد.
- Dish
نوع خاصی از غذا را نشان می دهد. به عنوان مثال Indian dish به معنای غذای هندی.
- Fry
اصولا همه به غذاهای سرخ کرده علاقه دارند. پس این واژه را به خاطر داشته باشید چون برای پختن غذا یا سرخ کردن غذا در روغن، کره و ... این فعل را به کار می برند.
- Grease
این واژه برای افرادی که علاقه زیاد به پخت کیک دارند کاربرد دارد. مالیدن کره یا روغن روی ظرف برای نچسبیدن به کف ظرف را با این فعل می توانید بیان کنید.
- Grill
این واژه نیز برای بسیاری از افراد کاربرد زیادی دارد. افرادی که علاقه به پخت مستقیم توسط شعله های آتش دارند و از گریل های های گازی یا برقی استفاده می نمایند به کار می رود.
- Herb
این واژه به معنای انواع ادویه جات و طعم دهنده های غذا می باشد.
- Ingredient
و اماااا... افرادی که قرار است دستورهای غذایی را از کتاب های آشپزی یا مجله های مربوطه مطالعه بفرمایند، زیاد این واژه را مشاهده می کنند. چون به معنای مواد لازم برای پخت غذا می باشد.
مقاله پیشنهادی: غذاهای آلمانی
- Mash
واژه mash را برای له کردن مواد غذایی مثل سیب زمینی و سایر مواد به کار می برند.
- Melt
برای ذوب کردن یا آب کردن مواد غذایی مثل کره این فعل را مورد استفاده قرار می دهند.
- Mix
این واژه کاربرد زیادی دارد و در تمام دستورات آشپزی به کار رفته است. برای مخلوط کردن مواد غذایی این لغت کاربرد دارد.
- Peel
برای پوست کندن میوه ها یا هر نوع مواد غذایی دیگر این واژه را به کار ببرید.
- Pinch
این لغت را احتمالا در دستورهای غذایی زیاد مشاهده می کنید. برای استفاده از موادی مثل نمک یا ادویه به میزان خیلی کم این واژه کاربرد دارد.
- Preheat
اگر علاقمند به پخت انواع کیک و شیرینی باشید، این واژه را باید حتما به خاطر بسپارید. چون برای مواقعی به کار می رود که قرار است ظرف یا فر را قبل از پخت غذا گرم کنید.
- Prepare
آماده سازی مواد اولیه برای پخت هر نوع غذا یا شیرینی و دسر را با این فعل بیان می کنند.
- Recipe
این کلمه را نیز حتما زیاد در دستورالعمل های غذاها مشاهده نموده اید. این واژه به معنای طرز تهیه غذا و مواد لازم برای پخت و پز می باشد.
- Roast
افرادی که به غذاهایی مثل گوشت و مرغ پخته شده در فر علاقه دارند، حتما با این واژه آشنا هستند.
مطالعه بیشتز: اصطلاحات خیاطی به زبان انگلیسی
- Sauté
برای سرخ کردن سریع برخی از مواد غذایی مثل سیر یا پیاز در روغن داغ این واژه را به کار ببرید.
- Serve
این واژه در رستوران ها و مواقعی که مهمان دارید، زیاد کاریرد دارد. برای سرو کردن غذا می توانید این فعل را مورد استفاده قرار دهید.
- Spice
طرفداران فلفل و سایر ادویه جات تند، این کلمه را ملکه ذهن خود سازید.
- Steam
بخارپز به انگلیسی میشود steam امروزه افراد زیادی به غذاهای بخارپز علاقه نشان می دهند و این واژه برای آن ها کاربرد زیادی دارد.
- Stir
هم زدن انواع مواد غذایی را با این واژه پر کاربرد می توان بیان نمود.
- Tablespoon
این کلمه به معنای قاشق غذاخوری بوده و در دستورات غذایی برای اندازه گیری مواد اولیه و همچنین هنگام سرو غذا استفاده می شود.
- Teaspoon
قاشق چای خوری را نیز هم برای اندازه گیری مولد اولیه و هم برای استفاده های دیگر می توان به کار برد.
- Whisk
واژه whisk را هم به عنوان همزن می توان به کار برد و هم این که معنای هم زدن غذا به انگلیسی را می دهد.
- Blender
دستگاه مخلوط کن یا بلندر را برای تهیه بسیاری از مواد به کار می برند.
- Chopping board
تخت گوشت را همه زیاد مورد استفاده قرار می دهند و به صورت چوبی یا wooden chopping board و پلاستیک وجود دارد.
- Cooking pot
قابلمه از ابزارهای بسیار مهم و کاربردی در آشپزخانه می باشد. پس این واژه را به خاطر بسپارید.
- Kettle
کتری هم از وسایل مهم در آشپزخانه محسوب می شود.
- Spatula
کف گیر را برای تهیه بسیاری از غذاها می توان استفاده نمود. به عنوان مثال هنگام پخت پنکیک و برگرداندن آن این وسیله لازم است.
- Bowl
در دستورات غذایی و برای سرو انواع غذا از کاسه استفاده می شود.
- Bread plate
ظرف نان نیز در سفره ها کاربرد زیادی دارد.
- Butter knife
چاقوی کره خوری که برای سرو صبحانه استفاده می شود.
- Fish knife
چاقوی ماهی خوری
- Soup spoon
قاشق سوپ خوری را برای سرو غذا مورد استفاده قرار می دهند.
- Steak knife
چاقوی استیک خوری از وسایل پرکاربرد در فرهنگ انگلستان است.
- Water jug / pitcher
پارچ آب
- Grater
رنده یک وسیله کاربردی در هر آشپزخانه است.
- Ladle
ملاقه را برای هم زدن و همچنین سرو کردن غذاهایی مثل سوپ به کار می برند.
- Combine
ترکیب کردن مواد اولیه با این واژه بیان خواهد شد.
- Drain
این واژه را زمانی به کار می برند که بعد از پخت مواد غذایی مثل اسپاگتی در آب، آب اضافه آن را خارج می کنند.
- Knead
افرادی که به کار با خمیر علاقه دارند این واژه را زمانی به کار می برند که خمیر را با دست یا وردنه پهن می کنند و یا آن را فشرده می سازند تا ورز دهند.
مقاله پیشنهادی: لیست ادویه جات به انگلیسی
- Measure
اندازه گیری دقیق مواد اولیه برای پخت بهتر غذا
- Sift
الک کردن در دستور تهیه انواع کیک و شیرینی بسیار کاربرد دارد.
- Tenderize
تهیه مواد گوشتی در مخلوط برای ترد و نرم شدن آن ها.
یادگیری و به خاطر سپردن اصطلاحات آشپزی به انگلیسی برای افرادی که قصد مهاجرت به کشورهای انگلیسی زبان را دارند بسیار مهم است چرا که در زندگی روزانه زیاد با آن ها سر و کار دارند. همچنین افرادی که به آشپزی بین المللی علاقه دارند، باید برای پیگیری و مطالعه دستورهای جدید با اصطلاحات مورد نیاز آشنا باشند. برای سرچ در اینترنت و دستیابی به دستورهای جدید نیز دانش زبانی اهمیت زیادی دارد. با مطالب مفید در سایت آموزشگاه زبان ملل می توانید نکات مهمی را یاد گرفته و در فرایند آموزش زبان پیشرفت چشمگیری داشته باشید.
افعال پر کاربرد در زمینه آشپزی
از اصطلاحات آشپزی به انگلیسی می توان به افعال پر کاربرد در این زبان اشاره نمود. برای انجام دادن هر کاری در فرایند آشپزی باید با فعل ها آشنا باشید. در ادامه تعدادی از این افعال مهم را برای شما به نگارش در می آوریم.
- Barbecue: باربیکیو، استفاده از آتش و زغال برای پخت کباب
My father can barbecue some sausages for you.
پدرم می تونه مقداری سوسیس براتون کباب کنه. - Break: شکستن، تکه کردن
Please break the eggs and give it to me.
لطفا تخم مرغ ها را بشکنید و به من بدهید. - Carve: برش زدن گوشت.
Julai likes to carve the chicken.
جولیا دوست دارد مرغ را برش بزند. - Cut: برش دادن و تقسیم یک ماده با چاقو
Lily cut the meat.
لیلی گوشت را تکه کرد. - Grate: رنده کردن
My mother grates a carrot and a cucumber.
مادرم یک هویج و خیارسبز را رنده کرد.
Mince: چرخ کردن | Roast: پختن در فر یا روی آتش | Pour: انتقال مایع از ظرفی به ظرف دیگر |
Sift: الک کردن | Steam: بخار پز کردن | Sprinkle: پاشیدن به عنوان مثال پودر شکر بر روی شیرینی |
Whish: هم زدن | Stir: مخلوط کردن مواد مایع با قاشق | Squeeze: عصاره چیزی را گرفتن. به عنوان مثال آب لیمو را گرفتن |
Weigh: اندازه گیری کردن وزن | Slice: تکه کردن به قطعات نازک یا پهن |
مقاله پیشنهادی: طعم ها به انگلیسی
وسایل و ابزار مورد نیاز در آشپزخانه
برای یادگیری اصطلاحات آشپزی به انگلیسی، بهتر است با وسایل مورد نیاز در آشپزخانه نیز آشنا شوید. برای فردی که قرار است این زبان را یاد بگیرید و در کشورهای انگلیسی زبان زندگی کند، این بخش از یادگیری زبان بسیار مهم و کاربردی می باشد. چرا که مدام با این مواد و ابزار سر و کار خواهد داشت. در ادامه این ابزار را یاد می گیرید.
Knife: چاقو | Fork: چنگال | Spoon: قاشق |
Tablespoon: قاشق غذاخوری | Soup spoon: قاشق سوپ خوری | Tea spoon: قاشق چایخوری |
Dessert spoon: قاشق دسر | Carving knife: چاقوی مخصوص برش گوشت | Chopsticks: چاپستیک |
Cup: فنجان | Glass: لیوان | Bowl: کاسه |
Jug: پارچ | Mug: لیوان | Plate: بشقاب |
Teapot: قوری | Saucer: نعلبکی | Suger bowl: جای شکر |
وسایل پخت غذا
برخی از ابزار ها برای پختن غذا استفاده می شوند و از ملزومات یادگیری زبان هستند. به همین منظور در این قسمت از مقاله در مورد اصطلاحات آشپزی به انگلیسی این ابزار ها را برای شما می آوریم.
Gas cooker: اجاق گاز | Electric cooker: اجاق برقی | Kerosene cooker: اجاق نفتی |
Steam cooker: دستگاه بخار پز | Pressurized cooker: دیگ زودپز | Rice cooker: پلوپز |
Slow cooker: آرام پز | Brazier: منقل | Barbecue: کباب پز |
Kettle: کتری | Coffee boiler: قهوه جوش | Samovar: سماور |
Toaster: دستگاه نان برشته کن | Gas cylinder: کپسول گاز | Oven: فر |
Skewer: سیخ کباب | Broiler: کباب پز توری | Fruit juicer: آب میوه گیری |
Meat grinder: چرخ گوشت | Mortar: هاون | Pastle: دسته هاون |
Riddle: الک | Slicer: قاچ کن | Peeler: پوست کن |
Strainer: آبکش | Cooking pot: دیگ | Sause pan: قابلمه |
Frying pan: ماهیتابه |
انواع روش های پخت غذا
در راستای یادگیری اصطلاحات آشپزی به انگلیسی، قصد داریم شما را با انواع مختلف پخت و پز غذاها آشنا کنیم. افراد مختلف برای پخت و پز سلیقه های متفاوت دارند و شیوه های مختلفی را برای این کار استفاده می نمایند. این شیوه ها در برخی شرایط به سلیقه افراد بستگی دارد. در ادامه این روش ها را می شناسید.
Simmer: آرام پز کردن | Braise: آب پز کردن | Microwave: پخت در مایکروویو |
Broil: کباب کردن | Toast: برشته کردن | Steam: بخارپز کردن |
Parboil: نیم پز کردن | Chargrill: کباب کردن البته با آتش زیاد | Cook: پختن |
Poach: آب پز کردن | Bake: پختن | Roast: برشته کردن |
Deep - fry: سرخ کردن در روغن داغ | Fry: سرخ کردن | Barbecue: کباب کردن |
Stew: آرام پز کردن | Spit - roast: گوشت را به سیخ زدن و کباب کردن | Saute: تفت دادن |
Boil: جوشاندن | Scramble: هم زدن. به عنوان مثال نیمرو | Warm up: گرم کردن |
Grill: کباب کردن | Stir-fry: تفت دادن و سرخ کردن در روغن داغ | Heat: گرم کردن |